بهاران خجسته باد
21/03/2007, 12:24 AM
مطلبی از فرید حائری نژاد ()
میگویند لحظه تحویل سال را هر جور و در حال و کار باشی تمامی آن سال را آنچنان طی خواهی کرد. نمیدونم این گفته از ایرانیهاست یا روسها یا انگلیسیها یا ... (مشکل زندگی طولانی در میان فرهنگهای دیگر این است که خط و مرزها و تفاوتهای ملی و فرهنگی گاهی فراموش میشود). به هر حال در مورد من این گفته به صورت کاملی صدق میکند. سال پیش چنین روزی و به هنگام تحویل سال من سر کار بودم و تمام سال نیز به کار و کار و کار گذشت. چیزی که با تمامی خستگیهای جسمی و روحیاش با هیچ چیز دیگر عوض نمیکردم.
سالی که طی شد سالی بود پر شور و شوق و خاطره؛ برای اولین بار پس از بیست و سه سال به ایران و شهر تولد و کودکی و نوجوانیام تهران سفر کردم. شهر و کشوری که آنچنان نبود که بیست و سه سال پیش رهایش کرده بودم. شهر و کشوری که از گذشته تنها غباری بر جا داشت. نه خانه کودکی آنچنان بود که بیست و سه سال در خاطره حک بود و نه کوچه دیگر کوچه بود.
حاصل آن سه هفته دیدار از تهران فیلم مستندی شد که نیمی از سال به ساخت و پرداخت آن گذشت. فیلمی که چند هفته پیش پایان یافت و از تلویزیون سراسری کانادا پخش شد. استقبال کم نظیر و مثبت بینندهها از آن دلگرمی ایست برای ادامه کار.
کار و کار و کار، چه خوب است که آدم از کار و شغلش لذت ببرد. سالی که گذشت اتمام دو فیلم بود و چهار جایزه بینالمللی. این موفقیتها امکان پذیر نبود اگر کمک و مهربانی و دوستی و همیاری ایرانیها نبود؛ سالی که گذشت موفقیت کوچکی بود برای ایرانی.
اولین نوروز من در خارج از کشور نوروز شصت و سه در باکو بود که یکی از زیباترین و خاطرهانگیزترین بهاران بود.
نوروز آن سال هنوز اتحاد شوروی بر جای بود و "سوسیالیسم" که تا حد زیادی در ستیز با آداب و رسوم "دنیای کهنه" بود، قدرتی مقتدر و آبتین جلوه میکرد. آذریهای آن دیار در جامعه سوسیالیستی آن زمان همچنان خود را مسلمان و حتا زبان خود را "زبان مسلمانی" (موسیلمان دیلی) میپنداشتند. نوروز جشن بهار بود و جشنی آذری. آنها هر سال نیمبند هم که شده سعی در برگزری نوروز میکردند و حتا خانه تکانی نوروزی را از یاد نبرده بودند.
نوروز آن سال مصادف بود با فستیوال "عاشیق"های آذربایجان در باکو. سرتاسر مرکز باکو از میدان شهر گرفته تا "شهر درونی" (ایچری شههر) و کاروانسرا تا "قلعه دختر" (گیز قلعهسی) که یادگار قرون گذشته بود دستههای "عاشیق"ها "ساز" بر سینه روایتهای داستانی را در گفتگوئی موسیقیائی حکایت میکردند.
آن سال دریافتم که نوروز جشن و سرور تنها ایرانیها نیست؛ نوروز نقطه مشترک فرهنگی میان مردم ایران، تاجیکستان، افغانستان، ترکیه، آذربایجان، هند، پاکستان، عراق، سوریه، کردها و دیگر ملل است.
نوروز امسال برای من از هر سال دیگر متفاوتتر است. هیچ گاه خودم را پایبند جشن و سرور نوروزی نکردم. شاید دلیلش همان دوری از ایران و فرهنگ و رسومیست که زمانی ملموس است که در آن دیار باشی. شاید هم چیز دیگر. اما همیشه در این روزها در دل کمی هم که باشد هیچانیست؛ میخواهی به دوستان و همکاران غیر ایرانیات بگوئی که امروز چه روزیست، که امروز بهار میآید، که امروز روز زایش است و آغاز دور و چرخه دوباره زندگی.
نوروز امسال از هر سال دیگر متفاوتتر است برای من چون بدون آنکه بخواهم نوروز و هفت سین به خانه ما آورده شد. فرحبخشی، سبزی بهار و ماهی زندگی را به خانه و سفره ما آورد. دلش همواره شاد و روزش همواره به باد.
| بی بی سی مسئول محتوای وبسايت های ديگر نيست
اظارنظراارسال اظهار نظر